loading...
دانشجویان علوم اجتماعی یو اس بی
انجمن بازدید : 34 پنجشنبه 30 شهریور 1391 نظرات (0)

مسایل زنان از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و سیاستمداران بوده و در طول تاریخ با فراز و نشیب های بسیاری، هم در عرصه نظر و هم در ساحت عمل همراه بوده است. امروزه نیز یکی از مسایل مهمی که در کشور ما جایگاه ویژه ای پیدا کرده و موضوع نظریه پردازی ها و اظهار نظرات مختلفی واقع شده، همین مسئله است. در حال حاضر، جامعه ما شاهد دو رویکرد متفاوت به مسایل مربوط به زنان است که هرکدام تبیین ها و تحلیل های متفاوتی را ارایه می کنند. رویکرد اول مربوط به جریان دفاع از حقوق زنان است که متأثر از جنبش اجتماعی فمنیسم در اعتراض به نابرابری و تبعیض علیه زنان در غرب است و رویکرد دوم به جریان اسلامی مطالبات حقوق زنان مربوط می شود که داعیه دار نظریه پردازی در حوزه مسایل زنان از منظر دین است.

در این نوشتار قصد داریم که با تشریح و توصیف دیدگاه های این دو طیف به مقایسه میان آن ها پرداخته و ابعادی را که معمولا در تحلیل مسایل زنان مورد غفلت واقع می شوند را بیشتر مورد توجه قرار دهیم.

به نظر می رسد پیش از پرداختن به محتوا و مضمون یک اندیشه، لازم است زمینه و پیشینه تاریخی مطرح شدن آن اندیشه نیز شناخته شده باشد، چراکه بدون در نظر گرفتن زمینه های تاریخی و اجتماعی اندیشه، امکان تحلیل و بررسی آن وجود ندارد. لذا قبل از وارد شدن به بحث از دیدگاه فمینیسم، ابتدا مروری مختصر بر زمینه های اجتماعی و تاریخی این نگاه خواهیم داشت.

● فمینیسم و زمینه های پیدایش آن

▪ اومانیسم

شاید اگر ادعا کنیم که بنیان تمدن غرب بر پایه اومانیسم استوار است، چندان به گزاف سخن نرانده ایم. در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی که کلیسا بر اروپا حاکم بود، رشد علم و عقلانیت از یک طرف و بروز فساد و بی کفایتی در تدبیر جامعه از سوی کلیسا از طرفی دیگر، باعث شد اعتماد بشر به دین و مذهب کم کم رنگ باخته و منجر به کنار رفتن دین از عرصه مدیریت و تدبیر جامعه شده و پس از آن رابطه هر فرد با خدا به صورت شخصی و در حیطه روابط فردی تعریف شود. بدین ترتیب، انسان در غیاب خداوند، محور و غایت همه چیز قرار گرفت و عقل او ملاک تشخیص حق از باطل تلقی شد و خود درصدد درانداختن طرحی نو برای زندگی خویش برآمد.

این طرز تلقی از انسان و نسبت وی با خداوند، موجب پررنگ تر شدن روحیه فرد گرایی و اهمیت یافتن فردیت انسان ها شده و هویت جمعی آن ها اهمیت خود را به مرور از دست داد. فردگرایی بر ارزش های فردی افراد همچون آزادی و حقوق اجتماعی و برابری تک تک آحاد جامعه تأکید داشته و به جز منافع فردی و لذت های مادی افراد هیچ منبع دیگری را برای تعیین ارزش های جامعه دارای صلاحیت نمی داند. انسان در این جوامع به کلی امید خود را از ماورا بریده و آرزوها و لذت هایش را در زمین جست وجو می کند. لذا در این گفتمان که لذت گرایی مهمترین بخش تفکر آن است، تفسیر فرد از واقعیات است که به آن ها معنا و ارزش می دهد. دیگر ویژگی های دنیای غرب را می توان پیامدهای گرایش به تفکر اومانیستی دانست که عبارتند از:

▪ تکثرگرایی ارزشی یا پلورالیسم

وقتی تلقی تک تک افراد از واقعیات بیرونی سبب معنی یافتن و رد و اثبات آن ها می شود، خود به خود شاهد وقوع نسبیت گرایی ارزشی و پلورالیسم در جامعه خواهیم بود؛ چراکه درک افراد نسبت به ارزش ها و پدیده های اجتماعی با هم متفاوت است و هیچ دلیلی برای ترجیح و غلبه فهم کسی بر دیگری وجود ندارد و همه در انتخاب سبک زندگی و نگرش آزاد هستند. به عنوان مثال، میان یکتاپرستی و بت پرستی در غرب هیچ تفاوت ارزشی وجود ندارد و همه این ها از آن جا که انتخاب افراد محسوب می شوند دارای ارزش هستند.

▪ دموکراسی

در این فضای شکل گرفته در غرب تنها عامل بازدارنده و محدودکننده آزادی و امیال افراد، قانون و هنجارهای پذیرفته شده و تأیید شده جامعه است که آن هم برخاسته از رأی و نظر غالب افراد جامعه است. در این جوامع نهاد قانون گذار و مجری قانون توسط تک تک افراد جامعه انتخاب می شود و این مردم هستند که امکان و اجازه کنترل بر رفتار خود را به نهادی به نام حکومت تفویض کرده و هر زمان هم که اراده کنند، می توانند این امکان را از آن سلب کنند.

▪ لیبرالیسم

فلسفه وجود حکومت و نیز قوانین و هنجارها، تنها حل و فصل کردن مشکلات و مسایلی است که از تضاد احتمالی آزادی های فردی انسان ها در جامعه به وجود می آید. به عنوان مثال، وقتی کسی مرتکب قتل یا تجاوز و یا هر جرم دیگری می شود، این عمل او تنها به دلیل این که حقوق و آزادی فرد دیگری را نقض کرده است، جرم محسوب می شود وگرنه رفتارهایی چون زنای محصنه، شرب علنی خمر، استفاده از پوشش های زننده در جامعه جرم محسوب نمی شود و حکومت حق دخالت در آن ها را ندارد.

▪ سکولاریسم

از آن جایی که در دنیای مدرن هیچ منبعی غیر از منافع تک تک افراد شأنیت تعیین ارزش ها و هنجارهای مورد قبول جامعه را ندارد، مذهب نیز از این قائده مستثنی نبوده و از حق دخالت در زندگی اجتماعی افراد محروم است و تنها به عنوان یک نوع سبک زندگی که افراد به دلخواه خود آن را انتخاب می کنند، موضوعیت می یابد.

همان طور که در ابتدای بحث اشاره کردیم، غرض از طرح این مباحث این بود که نشان دهیم جنبش حقوق زنان (فمنیسم) در چه بستری شکل گرفت.

در درون جامعه فرد محور غرب و در اندیشه متفکران غربی آن چه که غالبا از مفهوم فرد اراده می شد، به طور مستقیم یا غیرمستقیم «مرد» بود و زنان معمولا از جایگاه فروتری نسبت به مردان در جامعه برخوردار بودند. با رجوع به جایگاه زن در اندیشه متفکرین غربی می توان بر این ادعا مهر تأیید زد.

«در نگاه روسو، زنان فاقد ویژگی های شهروندی اند و خصوصیاتی مانند عقل، نیرو و خودمختاری طبیعتا مردانه اند» ؛ «شوپنهاور و نیچه دو فیلسوف بزرگ غربی به صراحت جنس زن را جنس پست و محور شرارت معرفی می کنند. نیچه با صراحت اعلام می دارد که خرد مخصوص مردان است و ممکن است حیوان خردمند وجود داشته باشد، اما زن خردمند هرگز!» ؛ «منتسکیو زنان را موجوداتی با روح های کوچک و دارای ضعف دماغی، متکبر و خودخواه می داند.»

در این جهانی که از طرفی فرد فرد انسان ها را خدا و محور همه عالم می پندارد و جهان را مسحور لذت ها و خواسته های آن ها قرار می دهد و از طرفی با قایل شدن جایگاهی پست و فرومایه برای زن نسبت به مردان و تلاش برای حذف او، حیثیت و شخصیت زن را نادیده می انگارد، دور از انتظار نیست که شاهد افزایش روزافزون اعتراضات و جنبش های گوناگون در مخالفت با این تقسیم بندی و موقعیت پایین زنان در جامعه غربی باشیم.

بدیهی است که این اعتراضات نسبت به جایگاه زنان در جامعه، ناشی از نوع نگاه فرد محوری حاکم بر دنیای متجدد غربی بود؛ زیرا فردگرایی که از اساسی ترین بنیان های فکری مدرنیته بود، به شکل گیری فردیت زنانه منجر شد و زنان خود را مانند دیگر افراد جامعه نسبت به آزادی خود و حقوق اجتماعی شان ذی حق دانستند و اقدام به مطالبه حقوق خویش کردند.

البته خلاصه کردن علل و عوامل شکل گیری اعتراضات و جنبش های زنان در غرب به عامل فردگرایی، تبیین کامل و جامعی نخواهد بود؛ زیرا این نکته نیز واضح است که با نگاهی گذرا به آمارهای موجود در مورد ظلم ها و تبعیض های فراوان علیه زنان در جوامع غربی، به راحتی می توانیم به جایگاه پست و فرودست آن ها در این جوامع پی ببریم. این گونه ظلم ها و تبعیض ها که موجبات انقیاد زنان را در غرب فراهم می کرد، به تدریج باعث به وجود آمدن جریان ها و جنبش های اعتراض آمیز شد.

اصول و قوایدی که از نگاه فمنیست ها در تحلیل مسایل زنان مورد تأکید قرار می گیرند شامل موارد زیر هستند:

الف فمنیست ها با تمایز قایل شدن میان جنس و جنسیت در تحلیل های خود، تفاوت های زن و مرد را صرفا در محدوده تفاوت های فیزیولوژیکی و جسمی مربوط به جنس آنان می دانند و تفاوت های ذهنی و روحی و احساسی را که به زعم آنان در محدوده تفاوت های جنسیتی است، ناشی از تأثیرات فرهنگی و اجتماعی عرف جامعه مردسالار می دانند و معتقدند که تفاوت های جنسیتی را جامعه می سازد و نه چیز دیگر.

ب فمنیست ها در حوزه حقوق و وظایف اجتماعی زن و مرد قایل به تشابه و تساوی بوده و هرگونه تفاوت در نقش ها و حقوق را حمل بر نابرابری و ظلم کرده و خواستار برقراری تساوی کامل میان زن و مرد هستند.

ج فمنیست ها معتقدند خانواده به شکل هسته ای آن باعث انقیاد و تحت سلطه درآمدن زن و بازتولید روابط مردسالاری در جامعه می شود و باید کنار گذاشته شود.

د طرفداران حقوق زنان در غرب بر این نکته تأکید دارند که زنان باید همچون مردان از تمامی قید و بندهای اجتماعی همچون نقش مادری، فرزندآوری، معشوقه بودن و تمامی نقش هایی که به نوعی به بازتولید سلطه مردانه کمک می کند، آزاد شوند.

در هر حال، هدف موردنظر فمینیست ها به دلیل داشتن نگاه اومانیستی و فرد محور، داشتن جامعه ای است که در آن تفاوت گذاری براساس جنسیت جای خود را به تشابه و همسانی در حقوق و امکانات بدهد تا آرمان «برابری در برخورداری از رفاه مادی» که غایت همه فعالیت هاست، تحقق یابد.

حال در ادامه این مطلب سعی خواهیم کرد دیدگاه اسلامی به مسایل زنان را مورد بررسی قرار دهیم.

● بررسی نگاه دینی به زن و اصول شخصیت او

در بخش قبلی سعی کردیم نگاه فمینیستی به مسایل زنان را با تکیه بر زمینه ها و ریشه های اجتماعی آن بررسی کنیم. حال در ادامه قصد داریم دیدگاه اسلامی به مسایل زنان را نیز مورد بحث قرار دهیم که این امر جز از طریق رجوع به مبانی اندیشه اسلامی و نگاه کلی اسلام به انسان امکان پذیر نیست. لذا در ابتدا به مرور مختصر مبانی نگرشی اسلام به انسان پرداخته و سپس به طور خاص جایگاه زن را در این اندیشه مورد بررسی قرار می دهیم.

● انسان بنده و خلیفه خدا

در نظام اعتقادی اسلام، محور و مدار هستی خداوند است و سایر موجودات جهان مخلوق او و در نسبت با او به شمار می آیند.

در این نظام اعتقادی خداوند دارای وجود ازلی و ابدی و متصف به صفاتی چون حکمت، عدل، تدبیر و علم است. هر موجودی در نظام هستی دارای شان و مرتبه ای بوده و برخوردار از استعدادها و امکان هایی برای هدایت و رشد است. در این دیدگاه، انسان در بین مخلوقات هستی به دلیل برخورداری از عقل و اختیار نسبت به سایر موجودات، دارای شأن و منزلت و جایگاهی فراتر در نظام هستی است و همه موجودات هستی طفیلی وجود انسان هستند. (سوره لقمان: آیه ۲۰).

انسان در نگاه دینی خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین تلقی می شود (سوره بقره: آیه۳۰). با این حال، انسان موجودی بیگانه و بریده از عالم هستی نیست و با دیگر آفریدگان و موجودات هستی در مخلوق بودن اشتراک دارد. او هستی نامحدود و حقیقت مطلق نیست و بر وجود و رفتارش قوانین و سنت هایی حاکم است و هویت او در نسبت با مبدا و غایت هستی که همان پروردگار جهان است، معنا می یابد.

● هستی هدفمند

در نگاه اسلامی این اعتقاد وجود دارد که خلقت هستی کاملا هدفمند و غایت محور بوده و خداوند حکیم و عادل، نظام آفرینش را براساس یک طرح قبلی و برنامه هدفدار استوار داشته است (سوره دخان، آیه ۳۸). جهان از مبدایی خردمند آفریده شده و به سوی غایتی حکیمانه در حرکت است. در این جهان هدفمند، هیچ موجودی گزاف و بی حساب آفریده نشده و سستی و کژی در جهان راهی ندارد (سوره ملک، آیه ۳). بنابراین، تنوع ها و تفاوت ها نشانه کاستی در کار طبیعت و خلقت نیست بلکه هرکدام دقیقا در راستای اهداف حکیمانه آفرینش بوده و این تفاوت ها در ادامه به تجانس و انسجام جامعه ختم می شود. با همین منطق تفاوت های زن و مرد نیز قابل فهم و توجیه است.

● تناسب میان تکوین و تشریع

این اصل مبین این مطلب است که به دلیل غایتمند بودن نظام هستی و حکیمانه و عادلانه بودن خلقت، بین هست ها و بایست ها ارتباط وجود دارد؛ بدین معنی که بایست ها بر مبنای هست ها پایه گذاری می شوند و به عبارت دیگر، ویژگی ها و تفاوت های تکوینی پایه و اساس تفاوت ها در قانون گذاری و تشریع هستند.

● نقش دین در تشریع و قانون گذاری

درک حقیقت تکوین و تشریع متناسب با آن، از عهده بشر خارج است؛ زیرا دامنه حیات و گستره تأثیر افعال بشری به زمان حال محدود نمی شود بلکه به دلیل ارتباط و تأثیر حوادث بر یکدیگر، رفتار ما در پهنه جهان و در درازای تاریخ تأثیر دارد. لذا بدیهی است که شناخت امور از عهده بشری که دانشی محدود و خطاپذیر در اختیار داشته و از آینده خود و جهان آگاهی ندارد، بیرون است. در قران کریم می آموزیم که خالق هستی خود متصدی هدایت بشر است (سوره طه، آیه ۵۰) و این هدایت محدوده قانون گذاری را نیز در بر می گیرد(سوره نساء، آیه۵۹). نکته مهم این جاست که دامنه قانون گذاری به امور فردی و عبادی محدود نمی شود بلکه به همان سان در امور اجتماعی نیز جریان دارد (سوره احزاب: آیه۳۶).

● معیار ارزشمندی و ارزش گذاری

در فرهنگ اسلامی به دلیل وجود نگاهی نظام مند و جامع به بشر، ملاک ارزش گذاری انسان ها داشتن شئون اجتماعی و خانوادگی، استعدادها و داشته های تکوینی، چون نمایانگر هدایت یافتگی آن ها نیست به خودی خود ارزشی ندارد بلکه نحوه به کارگیری این داشته ها و نزدیکتر شدن به هدف غایی که همانا قرب الهی است ملاک ارزشمندی انسان ها محسوب می شود.

● جایگاه فرد و جامعه در اندیشه اسلامی

در اسلام و همه ادیان الهی، جامعه وجودی اعتباری و قراردادی داشته و فی نفسه دارای ارزش و اصالت نیست. مخاطب اصلی ادیان الهی تک تک افراد بشر بوده و رشد و هدایت آحاد افراد جامعه در اسلام و سایر ادیان الهی دارای ارزش و اصالت است و جامعه از آن جهت که ابزاری در جهت رشد تک تک افراد محسوب می شود، خواستنی و مطلوب به شمار می رود.

یعنی اگر زندگی تک تک افراد و رشد و هدایت آن ها بدون حضور اجتماعی آنان امکان پذیر بود، دیگر جامعه و اجتماع هیچ موضوعیتی نمی داشت.

حال که دیدگاه اسلام در مورد انسان و جامعه برای ما روشن شد، به طور مشخص به بررسی جایگاه زن در این نظام اعتقادی می پردازیم.

برخلاف مکاتب و نظام های فکری در طول تاریخ که زن را موجودی پست و فرومایه در مقایسه با مردان می شمردند و وجود او را مسخر و ابزار دست مرد می دانستند (به بخش قبلی همین مقاله رجوع شود)، در دیدگاه اسلامی زن از جایگاهی والا و انسانی برخوردار بوده و هیچ تفاوتی با مرد در انسانیت ندارد.

خداوند در قرآن کریم خلقت زن و مرد را از یک منشأ دانسته (سوره انسان: آیه۲) و هیچ تفاوتی در انسانیت آن ها قایل نشده است (سوره حجرات: آیه ۱۳) و حتی در قرآن زنانی را نام می برد که برای مردان مومن نیز الگو و نمونه بوده اند (سوره تحریم: آیه ۱۲).

در دیدگاه اسلامی این اعتقاد که وجود زن فرع بر وجود مرد هست، کاملا بی اساس بوده و زن از آفرینشی اصیل برخوردار است.

در اسلام اعتقاد بر این است که زن و مرد هر دو برای عبودیت و کمال آفریده شده اند و این طور نیست که در خلقت این دو اصل بر کمال مرد بوده و زن تنها ابزاری برای کمال یابی مرد به حساب بیاید و البته این بدان معنا نیست که زن و مرد کاملا مستقل از هم می توانند به کمال برسند بلکه این دو در کمال یکدیگر نقش و تأثیر دارند.

یک اصلی که در دیدگاه اسلامی وجود دارد و ما نیز در بالا به آن اشاره کردیم، تناسب میان تکوین و تشریع است که دلالت بر این نکته دارد که تفاوت های تکوینی میان زن و مرد باعث تفاوت های تشریعی آن ها در حقوق و تکالیف می شود. در اسلام یگانگی و وحدت هدف، دلیل بر یگانگی و وحدت راه های رسیدن به آن نیست و راه به کمال رسیدن هرکس متناسب با ظرفیت وی تعریف می شود. در این جا ذکر یک مثال خالی از لطف نیست: مجموعه ای را در نظر بگیرید که در آن برای همه اعضا هدف مشترکی در نظر گرفته شده و آن هم حفظ و بقای آن مجموعه است. حال آیا تمام اعضای آن مجموعه وظیفه مشترکی هم باید داشته باشند؟ مسلما خیر؛ زیرا در درون آن مجموعه، فعالیت ها متناسب با ظرفیت ها و استعدادها مشخص می شود و این تفاوت در فعالیت ها و وظایف است که در نهایت به انسجام آن مجموعه می انجامد و اگر همه اعضا یک وظیفه و کارکرد را بپذیرند، سایر شئون و نیازهای آن مجموعه برای ادامه بقا مختل خواهد شد.

لذا در نگاه دینی، تفاوت های زن و مرد که منشأ تفاوت در راه های رسیدن به کمال است، زمینه ساز درک متقابل این دو و در نهایت رسیدن جامعه به انسجام و یک پارچگی می شود و تفاوت در کارکردهای زن و مرد به هیچ وجه به معنای برتری کسی بر دیگری نیست.

البته وقتی صحبت از تفاوت های زن و مرد می شود منظور تفاوت هایی است که خلقت تکوینی در نهاد زن و مرد قرار داده.

غالب افراد از این دو جنس چنین صفتی را دارا هستند و وجود افراد نادر و استثنایی نیز که این ویژگی ها را ندارند به طبیعی بودن ویژگی ها لطمه ای نمی زند.

این دیدگاه در مورد تفاوت های میان زن و مرد نه تنها قایل به تفاوت های فیزیولوژیکی و جسمی بلکه برخلاف فمنیست ها قایل به تفاوت های روحی، ذهنی و احساسی نیز بوده (سوره نساء: آیه ۳۴ و سوره زخرف: آیه ۱۸ و سوره بقره: آیه ۲۲۸) و این تفاوت ها را به «نقصان» تعبیر نمی کند.

اسلام زن و مرد را مکمل یکدیگر و هر دو را در راه رسیدن به کمال نیازمند به هم می داند و خانواده را بهترین محل پیوند این دو و بیشترین زمینه ساز کمال آن ها قرار می دهد (سوره روم: آیه۲۱)


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 1
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 777